باران زنگ می زند
چهره می شورد
موش چکه چکه رو ی دفتر چه ها رنگ می زند
سانتی چند ؟ ارتفاعم پایین کشید
زنی را بیوه قدم می کشد
خنجر سایه می اندازد درخت
راه به رفتن ادامه
تق
تق
دو جا پا فاصله ی دو چشم را جا می زنند
چَشم می دوزم به ریل
لا به لای انگشت ها حکایت می شود
آیینه امشب تازیانه می زند
پشت ِ زن را برف می بارد
من جاده می خندم
پنجره آویزان طلوع لگد می زند .
پرنده در ان مهاجر می شود
انتهای دست در زنی آغاز که
خاک تو را حاشیه
باران که ببارد
امضا باز
مرز تاب می خورد .
سلام
خوب
سلام دوست خوبم من به روزم با عشق منتظر شما.
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•..•*..*•.
سلام.تازه های ادبی به روز شد.
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•..•*..*•.
http://www.s1001.com/ccccc.htm
یاعلی
... و اینگونه بود که بعد از آن دیگر هیچ کس اسم شاه بانو را روی دخترهایش نگذاشت و شاه بانو، آخرین شاهبانوی روستا شد.
برای خواندن و خط خطی کردن شاهبانو ................................ منتظرم
سلام....
یک نفر جیغ می کشد هر شب, روی اعصاب من پیاده شده
به روزم با کابوسی که لجم را در آورده...
منتظر بزرگواری و گرمی حضورتان هستم
سلام
با دهقان فداکار به روزم و منتظر شما بزرگوار .
اگر لینک نشده اید و مایل به تبادل لینک هستید اطلاع دهید .
با درود
بیشتر ترکیب واژها جالب بود.
موفق باشید .
آه................من پر از شهرستانم.............
این تراما دراین اردی بهشت سبز درانتظار نور باران چشم های شماست
بادوکار در این تراما منتظر نقدو نظرات شما هستم
به امید او
سلام
از دعوتتان ممنونم ...
آیینه امشب تازیانه می زند
پشت ِ زن را برف می بارد
سلام
خوندم و لذت بردم ...
سلام بر استاد
شعرتان زیبا بود و تحسین بر انگیز
کهکشانی به چشم من زُل زد باز شد یک ستاره در سحرم
زیر شعری دوپاره لرزیدم آسمانی که تشنه زد به سرم
غرفه درغرفه جان من یخ زد جاده زخمید و کنده کاری شد
مثل یک انفجار پوشالی شد اناری تمام بال و پرم
کهکشانی به چشم من زُل زد باز شد یک ستاره در سحرم
زیر شعری دوپاره لرزیدم آسمانی که تشنه زد به سرم
غرفه درغرفه جان من یخ زد جاده زخمید و کنده کاری شد
مثل یک انفجار پوشالی شد اناری تمام بال و پرم
منتظر نقد و نظر شما لحظه ها را بامنت چشم براه خواهم بود
باز هم بروز شدید مطلع بفرمایید
سلام دوست من
با نگاهی به یک دفتر پر از ماه گیسو بریده و ستاره ی بی کس
به روزم
سلام
خواندم اما به سختی نمی دانم من خطی که با آن نوشتید را ندارم که شعر نوشته شده در وبتان را پراکنده می بینم یا اشکال از وبتان است به سختی خواندم و به سختی هم کمی متوجه نشدم!!
موفق باشی و استوار
ایینه امشب تازیانه می زند...
سلام دوست. زیباست دلنوشته هایتان.
دلت شادو عاری از غم.
سلام.ممنون سر زدی
شعر از نظر تصویر خوبه اما اون احساسی را که باید داشته باشه را نداره.
البته نوع تقطیع هم مهمه.
ممنون
درود!
بیا و بخوان زمزمه ما را
پرنده در ان مهاجر می شود
جالب بود
فکر شو بکن بارون زنگ بزنه عجب دیوونه ای هستی تو ...که من این شعر را از کجایش می شناسم؟تو را ؟
سلام دوست عزیز
دیر آمدنم را بگذار به پای روزمرگی!...
..
من هم به روزم
سلام
شعر جذابی بود
موفق باشید
در ضمن به روزم
سلام
قبل از هر چیز بابت تاخیر معذرت می خوام
مدتی از خودم دور بودم
مثل همیشه ازکارهای زیباتون لذت بردم
منتظر پستهای اینده هستم
قلمتون پایدار
شاد و سر بلند باشید
باسلام و عذر تاخیر
همیشه شاعر باشین و سر بلند
با شعری از خودم (نیروانای ابری )
و معرفی مجموعه :
بودا بمان به خاطر نیلوفران باغ ( سروده جناب نیما سیفی مقدم )
به روزم
سلام.با شعری جدید به روزم و منتظر نقد و نظر شما
با احترام:
رضا یوسف زاده تهرانی
سلام دوست عزیز
خواندم .
و باز هم خواهم امد.
سلام. بروز شدیم. رود بیییییاییییییییییییید
آیا می شود مرگ را
آپم
سلام دوست من
با کمال فروتنی و احترام برای شما می تونم بگم این نوع
نوشته ها به بیراه رفتنو یک جور خودکشی شاعرانه ست
از غیبتی طولانی آمده ام و با یک پست جدید در انتظار نظر...
ساعت پنج عصر من هیچ ارتباطی به پنج عصر لورکا نداشت
چرا که من در پنج عصر درکنار تو بودم
با پنج عصر در انتظار شما هستم
با نقدو نظرات ارزشمند خود راهنمایی بفرمایید
سبز باشید چون نیاگارا
یک شعر
جز سربازی که جمجمه اش
از مگسک این تفنگ پیداست
همه سهمی از معدن های سنگ دارند.
یک داستان
روسها که وارد شدند هیچ سگی در امان نبود سگهای لاغر پوست به استخوان چسبیده که کسی اهمیتی برایشان قائل نبود حالا آنقدر مهم شده بودند که باید از ترس میدویدند. یعنی اگر فرار نمیکردند باید خودشان را توی سیبری تصور میکردند که برتن کس پوشانده شده و دارند گرماش میکنند. اطراف شهرها و روستاها زیر درختان سبز ولای شالیزارها بوی مردار پخش شده بود. لاشهسگانی که پوستشان کنده شده و جسدشان در حال پوسیدن بود.
پادنوش به روز شد.
باسلام و عذر تاخیر
همیشه شاعر باشین و سر بلند
با شعری از خودم (نیروانای ابری )
و معرفی مجموعه :
بودا بمان به خاطر نیلوفران باغ ( سروده جناب نیما سیفی مقدم )
به روزم
به کلبه من سری بزنید
تولد یک مرگ عنوان شعری جدید ار من است
نقد شما باعث خرسندی من میشود
سلام بروزم با(Between and war is a conjoction.s line
Frontiers
on me bulletS
میان جنگ و من خط تقارنی است بیگانه شده مرزها گلوله ها بامن...) ومنتظر نظرات سازندتون
خوشحال میشم نظر ارزشمند شما را در مورد دلنوشته آخرم بدانم