از لکه و بوی تا لای ِ کتاب
رد کسی را می پاشد
حیاط به دامن می پیچد
شب از سوی چراغ سوراخ
پای ِ کبو کبو کبو تر به نامه مسیر برگشت
رب نا با بوی ِدالان در بشقاب
نمای یک لَ بخند
امتداد راهی است جنازه دارد می برد
بگو لا اله الله حصنی فمن روی کاغذ هوا را شرطی می کنم :
باروت که بمالد
حلزون چشم را سینه می خیزد
یک لنگه و در گاهی بخواب ِِ
کفش می آید .
سلام
شعر زیبایی است و البته اول شعر جوری است که انسان گاه فکر میکند که متن دچار اشتباهات نگارشی است
که البته چنین نیست...شاعر با بهره گیری از بیان رازگونه و معمایی و بهره گیری از بازی های زبانی سعی بر زیباتر کردن شعر دارد که به خوبی از عهده اش برآمده است
و پایان بندی شعر که عالی است...
چون پیامبران بی کتاب
گرده میسپارم به نشتر حرف های تلخ
.
.
.
.
.
با یک شعر به روزم و چشم به راه نگاه ارزشمند شما
.
.
سایت کارگاه نقد هم به روز شد
در بخش نقد شعر دفتر "از شاخه هایم بپرس"فریده برازجانی تحلیل گردیده است
http://www.kargah-naghd.com
سلام
بسیار لطف فرمودید
از مطالبتان لذت بردم
هر جمعه غزل هایم تازه میگردند
میهمانم باشید و مزه اش را پنهان نفرمایید تا اصلاح شوم
زنده باشی
زیبای زیبا بود
همچون فریبا بود
سلام رفیق
خواندم فقط خواندم و نه بیشتر
بسیار زیبا بود دوست گرامی
از لطف بی شائبه ی شما کمال تشکر را دارم.
خواندم و بسیار لذت بردم و امیدوارم باز هم چنین دعوت هایی و خواندن چنین شعرهایی نصیبم شود.
سلام...بعد از مدتی با دو شعر به روزم و منتظر دیدگاه ارزشمند شما....
سلام
راستش من با این نوع نوشتارها ارتباط برقرار نمی کنم فقط خواستم بگویم که آمدم و خواندم
ممنون از اینکه به من سر زدید
زیبا می نویسی دوست من .
سلام و عرض ارادت خدمت تو دوست عزیز:
با این شعر ارتباط بر قرار نکردم به شخصه در باز خوانی ها
با درود
از حضورتان صمیمانه سپاسگزارم
موفق باشید.
سلام عزیز گرامی امدم خواندم و اینکه بگویم به روزم و منتظر نظرات همیشه ارزشمند شما میمانم...و اینکه در مورد شعرت نکته ئهایی به ذهنم رسید که باید بگویم ..البته کلیت شعر را دوست داشتم و لی در جزییات مخالف ...در فرم شعریت نوعی زبان واره راه انداختی نه با کلیت زبانی شعر ..بلکه زبان واره ی شعری که در تعاقب و در تضاد سطرها با هم در ستیز و جنگند نوعی ستیز که با بی منطقی در فرم که گاهی همسازه و گاهی ناسازه ...و نوعی گفتمتن تک گویانه منجر شدن (مثل حیاط به دامن پیچید)و(شب از سوراخ چراغ)چرا که این همسازه طوری ست که گویی هیچ اتفاقی نیافتاده و باز نمایی نوعی دلالت در ضمیری ناخوداگاه اتفاق افتاده که با نگرشی تک گویانه و نوعی فرو پاشی معنایی ..تنها میشو د رمزگانی را در این اثر یافت که با یک خوانش اتخاذ نمیشود بلکه با خوانش های مکرر حاصل شود که به زعم من این رمزگان اختیاری و عرفی اتفاق افتاده و متن را به نوعی دیگر زبانی باختینی کشانده که شاعر را در پردازش کلی موفق اما در پردازش های جزیی ضعیف و نا کار امد عمل کرده و این همسازه ها هر کدام به شکلی پراکنده و روایتی مقطوع از هر سطر را بیان میکند که در بالا اشاره و نمونه اورده شد و یا سطر های امتداد راهی ست جنازه دارد میبرد و یا نمای یک ل بخند که ساختی جدای از هنجار و هنجار شکنی با قاعده اما روایت های منقطع و تصویرهای که باید در تولی هم باشند و نیست و بصرت متوازی رو دروی هم ایستاده اند..چرا که راز اثر موفق فرار از زبان هنجار و بی قاعدگی نیست بلکه قاعده و تکنیک های رسا با قابلیت خوانش باشد نه تصاویر ذمتوازی که در نبردی نا برابر با هم درستیزند تصاویر شما شکل گرفته اما پردازش در زبان نشده و بجای اینکه همسان سازی و ایجاد ارتباطی ارگانیک در متن شود و فرمی متحد و شکل بسازد به نوعی روان پریشی روی اورده که اگر نگویم عیب ست بلکه باید گفت نوعی ضعف در کار و عدم توجه به بافتیشعری ست..
یک لنگه و در گاهی به خواب ...مرسی رفیق!
..
..
..
به غزل خوانی ابوالهول بیا!
سلام خسته نباشید امیدوارم حالتون خوب خوب باشه. وبلاگتون خیلی خیلی قشنگه ،موضوع ومتنهایش که خیلی با حاله .آفرین به شما وسلیقه وافکارتون
انشاء الله که همیشه ودر تمام مراحل زندگیتون موفق باشید
به وبلاگ من هم سر بزن دوست خوبم منتظرتم خدا نگهدار[گل][گل][گل][گل]
[گل
[قلب شکسته][قلب شکسته]شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آنرا از تو گرفتند
" عشق بورز به آنها که دلت را شکستند "
دعا کن برای آنها که نفرینت کردند
" درخت باش به رغم تبرها "
بهار شو و بخند که خدا هنوز آن بالا با ماست .
[قلب شکسته][قلب شکسته]
سلام رفیق....
.......................
......................
.....................
آآآآآآمدی ؟!
هوای مرا با کدام پیراهنت عوض می کنی؟!
عکس ه که خیلی جالب بود..
شعرت هم همینطور ..سبک خاصی داره؟؟
راستشو بخوای من چیز زیادی ازش نفهمیدم...
وبلاگ جالبی درست کردی. این خلاقیت و هنرت در شعرت هم پدیدار بود. موفق باشید
با درود
شعر قشنگی بود مثل اینکه در همهمه میان آدمهایی غریبه کسی دست مرا فشرد و گفت : می فهمم!.
...
فروکش خون اب خشمت را
چونان شکنجه گاه سالهای جوانی ات
دردآلود خاطرات.
من فاشیست نیستم آقا
لباس سیاه می پوشم
اما فاشیست نیستم
می ترسم
چرا جورابهای مرا در می آورید؟
من اسم رمز را ندزدیده ام؟!...
...
سلام دوست شاعرم
واژه هایت یگانه ی این شعرند و تک تک سطور شعر زیباست . اما در کلیت آن نوعی ناپیوستگی به چشم می خورد شاید .
سلام دوست خوبم
ممنون که خبرم کردی
لذت بردم
باز هم به من سر بزن
منتظر تازه هایت هستم
شاد و در پناه حق بمانی
یا علی
سلام
بعضی از ترکیبات زیبا بود ممنون وموفق باشید
سلامی دوباره..
شاید مادر در آن باشد...
در رقص حضور منتظر حضور سبز شما هستم.
عالی بود.
چون مجبور شدم چند بار بخوانم .
سلام
محله ی ما به روز است . قدم رنجه فرمایید .
سلام
از شعراتون خوشم اومد
واز اینکه به من سر زدید ممنون
با تشکر
سبز باشید
سلام
به روزم انگار!
می آیی؟
شاد باشی و برقرار
به تغییر رای بدهیم به کروبی لطفا به این آدرس سر بزنید.موسوی به ائتلاف اصلاح طلب و اصولگرا می اندیشد آیا ممکن است!!!!!!!
http// Hope88.blogfa.com
هوا خاموش است درها بسته
این تراما با روز هشتم به روز شده است و شما را به خوانش خود دعوت می کند
نقدو نظر فراموش شما دوست عزیز نشود.
از اینکه لحظاتی را در کنار این تراما می گذرانید خوشحالم وامیدوارم که لذت کافی رو ببرید
باسپاس از لطف و حضور شما
خواندم و فقط چزخیدم دور یک مربع!
باز هم می خوانم
به روزم با
مالیخولیای دو جنسه!
سلام مهربان
ممنونم دوست عزیز که من را هم در دعوتی مهمان کردید بر خطتان.
امید که دوبارها تکرار کند این دوستی را.
با سپاس
غزل
هنور به روز نشدی؟؟!!
من آپم...خوشحال می شم بیای...
سلام دوست گرامی
چترت را کمی این ورتر بکش! ...
اراده گریز از شعر به روز شد. منتظر نظراتتان هستم.
ضمنا وبلاگ های:
هجووووم با " تیتراژ " http://hojum.blogfa.com
و شاعر حرف با " این تسبیح خیال ایستادن ندارد " http://neyestaan7.blogfa.com هم به روزند.
موفق باشید.[گل][بدرود]
سلام
مرسی از دعوتتون
از شعرتون لذت بردم
و در عین سپیدی سیاه بود
موفق باشین
در پناه حق
.خب حالا می توانی
پای تلوزیون باشی
قدم بزنی روی پوست تخمه ها
یا نه
مسیر لبهایت تا زیر سیگاری را
هی چرت بزنی
تا زنت از سینما برگردد./
به روزم/
سلام دوست عزیز،
این تسبیح خیال ایستادن ندارد ...
بعد از حدود 3 ماه شاعر حرف به روز شد. منتظر نظراتتان هستم.
ضمنا وبلاگ های:
هجووووم با " تیتراژ " http://hojum.blogfa.com
و اراده گریز از شعر با " چترت را کمی این ورتر بکش!" http://www.sepidebarani.blogfa.com به روزند.
شاد باشید و موفق.[گل][بدرود]
خواندم وگیج شدم از این همه کلمه که هر کدام معنی جدایی داشت...
شاید باید باز بخوانمش...
به روزم ومنتظر
آخرین روزهای پاییز است . روزهای برگ ریزی که کابوس اضطراب و تشویق من بیش تر و گسترده تر می کند.دوباره روی آرشیو نظرات کلیک می کنم . دوباره پیام های نانوشته ی توست...
سلام...
با یه داستان کوتاه بروزم...قلم رنجه فرمایید.
سلام.ممنون سر زدی
چه فضایی داره این وبلاگ
حال کردم
از سیاست خوشم نمی اد
ولی بیا من مبارزم
چه مردایی رفتن
چه عشقایی
لعنت به من
سلام دوست خوبم
با نظرت کاملا موافقم . اما انگار گاهی حس بر اتفاقات تازه غالب می شود. این کار متاسفانه کمتر در فرآیند ساخت شکل گرفته و در سطرهائی اقتدار مولف را با خود دارد.
ممنونم از نگاه نکته سنجت.
سلام
خدای شکست خورده منتظر نقد شماست
با سلام و عرض ارادت
ضمن تشکر از محبت های بی دریغ تون
شعر زیباتونو خوندم و لذت بردم همیشه شاعر و مانا باشین
به روزم با :
1- شعری از خودم ( نبودا ...)
2- معرفی مجموعه : روزی که میخ در شاعر شد (سروده جناب وحید قاسمی )
سلام.
لطفا مفهوم این علامت رو بهم بگین تا نوشته تون رو بهتر بخونم.
جناب حقیقی.
مرسی.
به روز هم هستم.
با درود
با چند ارتکاب به روزم
سلام.
با غزلی تازه به روزم و آماده تا رد چشم های شما را در سطرهای آن ببینم.
و حالا دیدارتان را پلک نمی زنم.
طرح های نویی داری
اما نمتوانم ارتباط برقرار کنم با آنها
سلام
شور و حالتان را پسندیدم
اما هر چه این دو نوشته را خواندم چیزی دستگیرم نشد
با این حال به روز که می شوی خبرم کنید